همشهری آنلاین - رضا افراسیابی: «گروس عبدالملکیان»، شاعر جوان و موفق کشورمان یکی ازهمین هنرمندان است که به تازگی ازفستیوال جهانی شعر در فرانسه بازگشته و اشعارش در پاریس با استقبال بسیارخوبی مواجه شده است. با او که فعالیتهای گستردهای در حوزه شعر و ادبیات درمنطقه ما داشته است گفتوگو کردهایم که شما را به خواندن آن دعوت میکنم.
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
بهعنوان یک شاعر، شمیران این روزها را چه رنگی میبینی؟
شمیران برای من از گذشته تا امروز سبز بوده است. دلیل آن هم پس زمینه رنگ سبز شمیران در ذهنم است. باغها و کوچه باغهای سرسبز و آب و هوای خاصش این حس را در من به وجود آورده است.
چه حسی نسبت به این برج و باروها که در همه جای شهر قد کشیدهاند داری؟
متأسفانه در سالهای اخیر به دلیل ساختوساز بیرویه چهره شمیران دگرگون شده و تا حد بسیاری رنگ باخته. بسیاری از خانه باغهای قدیمی تبدیل به برجهای سربه فلک کشیده و نچسب شده و این درحالیست که روزی چهره ساختمانهای شمیران وتهران قدیم کاریزما و هویت داشت. البته نباید این موضوع را هم نادیده گرفت که جمعیت رو به افزایش و زمانه رو به پیشرفت است، اما به نظر من مدیران شهری میتوانند با اجرای تدابیر بیشتر این بناها و باغهای قدیمی را که میراث ارزشمند شمیران محسوب میشوند حفظ کنند.
به قدمت شمیران اشاره کردید به کدام محلهها دلبستگی بیشتری دارید؟
شمیران ویژگیها وزیباییهای فراوانی دارد که هر انسان خوشذوقی را به وجد میآورد. محلههای اصیل و قدیمی مثل نیاوران، دربند، دارآباد با کوچهپسکوچههای پلکانی، بازارتجریش، بوستانهای قدیمی مثل جمشیدیه، قیطریه و ابنیههای تاریخی و موزهها همه وهمه از فضاهایی هستند که در هر فرد ساکن این حوالی دلبستگی ایجاد میکند. مثلاً به دلیل برگزاری جلسات چارسوی شعر که بیش از یک سال در فرهنگسرای ملل و دربوستان قیطریه برگزار کردم ارتباط حسی خوبی با آن فضا دارم. بوستان قیطریه درفصلهای مختلف واقعاً متفاوت و با جذابیتهای فراوان همراه است و این برای هر اهل هنری دلچسب است.
پس این محلههای قدیمی، مناظر و طبیعت خدادادی باید نوستالژی خاصی برایتان داشته باشد؟
واقعاً همینطور است. شمیران از مناطقی است که طبیعت بکر و خدادیش سبب شده چهرهای متفاوت نسبت به سایر مناطق پایتخت داشته باشد. مثلاً دربند با آن محلههای پلکانی در هر فصلی از سال زیباییاش متفاوت به چشم میآید. از روز بارانی و برفی گرفته تا شکوفه باران بهاری و خنکای صبحهای تابستانش و... و. همه و همه جلوهای از عظمت خداوند است که در کلام و حتی تصویر هم نمیگنجد. البته علاقه من به محله دربند برگرفته از آب وهوایی که ازمجاورت با کوهها نشئت گرفته و خاطرات شیرینی است که در این نقطه از شمیران دارم. امیدوارم این طبیعت جذاب را حفظ و همه در نگهداری آن کوشش کنیم.
بهعنوان یک هنرمند وضعیت فرهنگی و هنری منطقه را چگونه میبینید؟
استعدادهای خوبی درحوزه فرهنگی و هنری داریم، اما به نظر من متناسب با این استعدادها امکانات نداریم. باید بیش از اینها هزینه شود. البته نسبت به بسیاری از مناطق در این حوزه سرآمد هستیم، اما متناسب با تقاضا و نیاز که در نظر بگیریم راه بسیاری در پیش داریم. همه ما باید برای ارتقای سطح فرهنگی منطقهمان تلاش کنیم که با وجود جوانان هنردوست در شمیران این موضوع چندان دور از ذهن نیست.
چه پیشنهادی برای مسئولان این حوزه داری؟
واقعیت این است که استعدادهای بسیار خوبی در میان نسل جوان وجود دارد. اما باید مدیران فرهنگی با برنامهریزی هدفمند این استعدادها را کشف و برای رشد و بالندگی، آنها تلاش کنند. مثلاً باید برتعداد کتابفروشیها و کتابخانهها افزوده شود. البته کتابفروشیهای خوبی در منطقه ما وجود دارد که جامعترین و کاربردیترین آنها شهر کتاب نیاوران است، اما با توجه به جمعیت جوان منطقه نیاز به اقدامات فرهنگی منسجمتر بیش از اینها احساس میشود.
گروس عبدالملکیان در یک نگاه
گروس عبدالملکیان متولد ۱۳۵۹ از شاعران جوان کشورمان است که فعالیت هنری خود را بهطور جدی از ۱۳۷۳ اغاز کرده است. وی آثاری بسیاری را به دنیای ادبیات هدیه کرده است که بخشی ازآثار منتشر شده او به زبان فارسی شامل «پرنده پنهان»، «رنگهای رفته دنیا»، «سطرها در تاریکی جا عوض میکنند»، «حفرهها» و «هیچ چیز مثل مرگ تازه نیست» است.
همچنین آثار منتشر شده به سایر زبانها نیز گزینه اشعار به زبان فرانسوی (منتشر شده در پاریس)، گزینه اشعار به زبان عربی (منتشر شده در بیروت)، «رنگهای رفته دنیا» و «سطرها در تاریکی جا عوض میکنند» به زبان کردی (منتشر شده در سلیمانیه عراق)، گزینه شعر به زبان ترکی (در دست انتشار) است. عبدالملکیان درمنطقه ما فعالیتهای گستردهای دارد و برگزاری جلسات شعرخوانی، سخنرانی ونقد شعر در فرهنگسرای ملل و برگزاری جلسات کارگاه شعر در خانه فرهنگ دکتر عظیمی نمونهای از فعالیتهای او محسوب میشود.
شعری از جنس دری
گفتند
شعرهای من
جوشش دریاست
خروش رود
بیشک
کمی بالاتر
به چشمهای میرسند
که تو هستی...
--------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله یک به تاریخ ۱۳۹۳/۳/۱۷
نظر شما